Web Analytics Made Easy - Statcounter

سردبیر فراری روزنامه آفتاب یزد که به اسم مشاور به حلقه اطرافیان کروبی نفوذ کرد، می‌گوید جنبش سبز 10 سال قبل از بین رفت و مشکل آن، نام (آیت‌الله) خمینی بود.

سرویس سیاست مشرق- روزنامه‌ها در لابه‌لای گزارش‌ها و سرمقاله‌ها، قسمتی از صفحات خود را به اخبار روزهای گذشته یا اخبار ویژه اختصاص می دهند که مشرق در ادامه به آنها اشاره می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

*************

کیهان

دومین نامه تظلم بورسیه‌ها به رئیس دستگاه قضا

دانشجویان بورسیه در دومین نامه به رئیس قوه قضائیه، مطالبات جدی برای احقاق حقوق نقض‌شده خود در سال‌های اخیر توسط دولت را مطرح کرده‌اند.

به گزارش وطن امروز، در بخش‌هایی از این نامه خطاب به آیت‌الله رئیسی آمده است: همانطور که مستحضرید حدود ۷ سال است تعدادی از فرزندان علمی - ارزشی مظلوم انقلاب اسیر ظلم و جور سیاسی برخی صاحب نفوذان در وزارت علوم، سازمان امور دانشجویان و دانشگاه‌های کشور شده‌اند.

ابعاد وسیع ظلم مشهود موجب جریحه‌دار شدن افکار عمومی شد تا آنجایی که رهبر فرزانه انقلاب با ورود به مساله چندین بار خواستار رفع فوری ظلم و ستم شده و با صدور حکم حکومتی مبنی بر لغو مصوبه ۶۳۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی و دستور موکد به مسئولان قضایی وقت، شرایط را برای ثبت شکایت ایشان در دیوان عدالت اداری و تظلم‌خواهی و احقاق حقوق تضییع شده ایشان فراهم کردند و خواستار رسیدگی فوری و با اولویت به این پرونده‌ها شدند، اما به‌رغم ثبت شکایت مظلومان از ۳ تا ۴ سال پیش در دستگاه قضا و تلاش‌های مسئولان و قضات محترم دیوان عدالت اداری، تاییدیه‌های معظم‌له و تمام دستگاه‌های نظارتی کشور شامل دیوان عدالت اداری، دیوان محاسبات کشور، سازمان بازرسی کل کشور، کمیسیون‌های اصل ۹۰ و آموزش مجلس شورای اسلامی و اثبات سیاسی و واهی بودن مساله، «بی‌ادبی» برخی مسئولان مجموعه وزارت علوم و در نتیجه مشکلات، ظلم و جور همچنان پابرجاست و به نظر می‌رسد مماشات بیش از حد دستگاه قضا موجب جری‌شدن ظالمان و ادامه ظلم بر مظلومان شده است.

لذا «بورسیه‌های علمی ارزشی شاکی در دیوان عدالت اداری» با توجه به سوابق درخشانی که از شما در اعاده حق و مبارزه قاطعانه با ظلم و ظالم سراغ دارند، از جنابعالی انتظار دارند با ورود جدی به موضوع، موجبات: ۱- تسریع در رسیدگی به معدود پرونده‌های باقیمانده در دیوان عدالت اداری که حدود ۳ سال از زمان ثبت آنها می‌گذرد، ۲- اجرای صحیح و کامل احکام قطعی صادره در این مرجع قضایی که بیش از یک سال از صدور آنها می‌گذرد و ۳- شرایط محاکمه قاطعانه خاطیان در دادگاه‌های کیفری را فراهم کرده و بر این ظلم و فتنه سیاسی تاریخی خاتمه دهید. همچنین ۴- با توجه به وجود اطلاعات غلط مبنی بر حل مشکل نزد مسئولان کشور، شاکیان مظلوم در دیوان عدالت اداری خواستار دیدار حضوری و طرح ریز مسائل و مشکلات و ارائه راهکارها جهت رفع همه موانع با حضرتعالی هستند.

این نامه با اشاره به برخی کارشکنی‌ها می‌افزاید: مسئولان برخی دانشگاه‌ها ضمن امتناع از رعایت حق و عدالت درباره فارغ‌التحصیلان بورسیه واجدالشرایط و دارای احکام بدوی یا قطعی دیوان عدالت اداری، ضمن بی‌سواد خواندن قضات شایسته، محترم و عدالت‌گستر دیوان و بی‌ربط خواندن مداخلات قانونی دیوان در پرونده‌های ما، به طور متوسط هر یک از این دانش‌آموختگان را ۵ تا ۷ سال است بلاتکلیف و سرگردان کرده و موجب سوختن سرمایه جوانی و متلاشی شدن زندگی خانوادگی و خسارات روحی و روانی و جسمی به ایشان شده‌اند. رفتاری که متاسفانه با مابه‌ازای عینی و پیگیری از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و سازمان امور دانشجویان نیز توأم بوده است.

فتنه‌گر فراری: تناقضات سران جنبش سبز موجب ریزش و نابودی آن شد

سردبیر فراری روزنامه آفتاب یزد که به اسم مشاور به حلقه اطرافیان کروبی نفوذ کرد، می‌گوید جنبش سبز ۱۰ سال قبل از بین رفت و مشکل آن، نام (آیت‌الله) خمینی بود.

مجتبی واحدی در دهمین سالگرد فتنه سبز، دویچه وله نوشت: مشکل جنبش سبز یک نام بود: روح‌الله خمینی. از جنبش سبز چیزی جز نام باقی نمانده و به تاریخ پیوسته است.

وی با دفاع از حرمت‌شکنی فتنه‌گران در عاشورای سال ۸۸ مدعی شد: بسیاری از افراد مرتبط با جنبش سبز در روز عاشورا، به جدا شدن بخشی از همراهان جنبش از آن کمک کردند. از جمله در بخشی از بیانیه میرحسین موسوی که پس از عاشورای هشتاد و هشت صادر شد، آمده بود: «در روز عاشورا شعارها و حرکاتی مشاهده شده که به صورت افراط غیرقابل قبول بوده است.»

برخلاف ادعای این عنصر نفوذی و فراری، موسوی در بیانیه خود، از حرمت‌شکنان، به ساحت امام حسین (ع) به عنوان «مردمان خداجو» دفاع کرد؛ و این در حالی است که در میان آنها اعضای سازمان منافقین و فرقه صهیونیستی- انگلیسی بهائیت بازداشت شد.

واحدی در ادامه می‌افزاید: اگر چه در عاشورای ۸۸، افتراق در جنبش سبز آغاز شد، اما حوادث آن روز و پیامدهای آن را نمی‌توان مهم‌ترین عامل چند دستگی در جنبش دانست. بزرگ‌ترین معضل در این جنبش، یک‌نام بود: «روح الله خمینی». در واقع، هرگاه ادعاهای جنبش سبز با این نام برخورد می‌کرد دچار بن‌بست می‌شد.

حامیان جنبش سبز از خامنه‌ای شکایت می‌کردند، اما نمی‌توانستند در مورد ریشه اصلی خودکامگی‌های او سخن بگویند. پس از عاشورای ۸۸ در گفت‌وگوبا صدای آمریکا، موسوی و کروبی را مخاطب قرار دادم و از آنها پرسیدم‌: «برای ولایت مطلقه فقیه، چه سهمی در خودکامگی خامنه‌ای قائل هستند؟»

البته در هنگام طرح سؤال مطمئن بودم که مخاطبان من امکان پاسخگویی نخواهند داشت، اما هدف از طرح سؤال، هشداربرای نسل دوم و سوم اصلاح‌طلبان بود که «نمی‌توان هم خمینیست بود هم از خامنه‌ای شکایت کرد.» همین افراد در مواجهه با کشتار تابستان ۶۷ [اعدام منافقین]، زبان بسته بودند زیرا آمرِ اصلی آن‌، روح الله خمینی بود. فضای ایجاد شده پس از آغاز جنبش سبز سؤالاتی ایجاد کرد. اغلب این پرسش‌ها به‌صورت مستقیم یا غیر مستقیم ‌به دوران ده‌ ساله رهبری روح الله خمینی مربوط می‌شد.

مُهره‌های اصلی جنبش سبز که با حسرت از «دوران طلایی امام» سخن می‌گفتند، برای پرسش‌ها پیرامون شباهت‌های رفتاری و حتی الگوبرداری خامنه‌ای از خمینی پاسخی نداشتند.

واحدی می‌نویسد: همین تناقض، روزبه‌روز بر ریزش‌ها در جنبش سبز افزود. ده سال پس از آغاز جنبش سبز، اکنون با جرات می‌توان گفت که بسیاری از همراهان اولیه جنبش، راه خود را جدا کرده‌اند. باید اذعان کرد که از جنبش سبز نیز، جز نامی باقی نمانده است.

بر این باورم که اگر چه ده سال از جنبش سبز می‌گذرد، اما نمی‌توان این جنبش را «ده ساله» نامید. با همه احترامی که برای سران محصور جنبش و زندانیان جنبش قائلم، آن جنبش را پیوسته به تاریخ می‌دانم و احیای آن را منتفی. کاهش تدریجی حساسیت‌ها نسبت به حصر سران جنبش، بهترین دلیل برای اثبات مدعای این یادداشت است.

ادعاهای واحدی در حالی است که سایت جرس (ارکان جنبش سبز وابسته به کدیور) ۵ خرداد ۹۲ در مقاله‌ای با عنوان «آیت‌الله خمینی در برابر خمینی»، به نفاق سران فتنه سبز پرداخت و خواستار انتقام از امام و رهبری به واسطه تحریف مکتب امام (ره) شد.

جرس نوشته بود: «گذار در ایران بر گسل عمیق شدن شکاف میان شاگردان و اطرافیان درجه اول آیت‌الله خمینی رخ می‌دهد؛ دسته‌ای با محوریت آقای خامنه‌ای که خود شاگرد آقای خمینی بود، به همراه کسانی چون آقای جنتی، و دسته دیگر، در عوض چند سال است به دموکراسی‌خواهی نزدیکتر می‌شوند، مهم‌ترین افراد در این دسته دوم میرحسین موسوی، مهدی کروبی، هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و بیت آیت‌الله خمینی هستند. به نظر می‌رسد استراتژی باید مانور دادن بر روی این شکاف باشد.

باید کمک کرد که تمایز این دو دسته هر روز واضح‌تر و به تمایز طرفدار استبداد- طرفدار دموکراسی بدل شود. در این دید نباید با آیت‌الله خمینی همان معامله‌ای را کرد که با آقای خامنه‌ای می‌کنیم. آقای خمینی را باید به عنوان بخشی از تاریخ این کشور نقد کرد، منتها توجه کرد که او به همراه بیتش همچون متنی است که دو قرائت هرمنوتیکی کاملاً متضاد از آن می‌شود کرد.

البته که دموکراسی تعریف مشخصی دارد و یحتمل دموکراسی دینی بی‌معناست. با این حال آقای خمینی و مجموعه سخنان او در سیاست ایران در وضعیت کنونی حکم متن مقدس قرآن یا انجیل برای مسلمانان یا مسیحیان را دارند. یک راه برخورد با این متون این است که نگاهی ذات‌گرا به قرآن یا انجیل داشته باشیم و بگوییم این متون کلاً تولیدکننده خشونت‌اند، یک راه دیگر هم این است که همچون نواندیشان دینی بر آیات انسانگرایانه این متون مقدس بیشتر تأکید کنیم و به عنوان مثال آیات طرفدار جهاد و خونریزی را تأویل کنیم.

در یک جامعه مذهبی روش دوم بیشتر جواب می‌دهد. محتملاً در وضعیت خاص ایران تا اطلاع ثانوی، «آیت‌الله خمینی» حکم متن مقدسی را دارد که باید آن را به نفع دموکراسی تأویل کرد. هیچ اندیشیده‌ایم چرا عده زیادی در میان اندیشمندان دنیا از لاک گرفته تا مارتین لوترکینگ و سروش و مجتهد شبستری کوشیده‌اند بگویند دین با دموکراسی یا حقوق بشر سازگار است، به‌جای اینکه بر تضاد این دو به نحوی ذلت‌گرایانه انگشت نهند؟ یکی از توجیه‌های مهم این رویکرد آن است که توجه شود دین از منظر هویتی برای بسیاری از انسانها مهم است و بر این اساس بهتر است دموکراسی خواهان یا حقوق بشر دوستان به جای آنکه خود را در برابر دین قرار دهند، از نیروی آن استفاده کنند.

هکذا است داستان آقای خمینی در وضعیت بغرنج کنونی ما در ایران. در این نظر قرار نیست دموکراسی را با معیار سخنان آقای هاشمی و خاتمی بسنجیم. البته که دموکراسی معیارهایی مستقل دارد. بلکه قرار است کوشش کنیم شکاف را عمیق‌تر کنیم. در این نگاه اصلاح‌طلبانی چون هاشمی یا خاتمی را در حال شدن و تغییر نگریسته می‌شوند نه هویت‌هایی لزوماً ثابت. تغییرات میرحسین و کروبی و رهنورد پس از جنبش سبز بهترین مثال‌های امکان چنان تغییری است».

در عین حال مجید محمدی از اعضای فراری حلقه کیان، آبان ۸۸ درباره علت بن‌بست فتنه سبز در وبسایت رادیو فردا تصریح کرد: اسلامگرایی (و نه ولایت فقیه با قانون رسمی در پوی» جدی‌ترین مانع و بزرگ‌ترین مخاطره در برابر جنبش سبز است.»

بی‌بی‌سی و حسام آشنا در سریال آمریکایی به هم رسیدند

شبکه دولتی انگلیس همزمان با حسام‌الدین آشنا، به تحسین سریال آمریکایی چرنوبیل پرداخت.

اخیراً حسام‌الدین آشنا مشاور رئیس‌جمهور خواستار تماشا و عبرت گرفتن سریال چرنوبیل شده که می‌پرسد تاوان دروغ چیست. او همچنین نوشت: حرف این است که برای پیشگیری از بحران و در حین مدیریت بحران، بیش از هر چیز با مشکلات ارتباطی مواجه خواهیم شد و تنها تدبیر کارگشا، مشورت و حراست و دقت و خوب گوش‌دادن بر کسانی است که از دانش و تجربه کافی برخوردارند.

جالب اینکه برخی مدیران ارشد و مشاوران دولتی، مصداق تاکید واشاره مشاور رئیس‌جمهور در خلاف‌گویی، پنهان‌کاری، گوش نسپردن به مشورت‌ها و نقدها، - حتی در حد وقت ندادن به مدیران زیردست- هستند.

اما مسئله مهم‌تر این است که چرا آمریکایی‌ها برای هیروشیما و ناکازاکی فیلم نمی‌سازند و برای حادثه اتمی چرنوبیل سریال می‌سازند و در سطح جهانی منتشر می‌کنند؟ عجیب‌تر زمانی است که یک مشاور دولتی در ایران از چنان سریال‌سازی‌هایی استقبال می‌کند؛ تخطئه و پرخطرنمایی برنامه هسته‌ای!!

عجیب‌تر اینکه شبکه دولتی انگلیس هم ضمن استقبال از سریال چرنوبیل نوشت: «مجموعه تلویزیونی «چرنوبیل» که به تازگی از شبکه HBO پخش شده، بحث و جدل درباره انرژی هسته‌ای را دوباره داغ کرده است. البته به ظاهر این سریالی است در نقد سیستم مدیریتی شوروی سابق و نه لزوماً درباره سود و زیان انرژی هسته‌ای. اما به هر حال هول و ولای حاکم بر تک تک لحظات هر پنج قسمت این مجموعه مخاطب را نسبت به این نوع انرژی هراسان می‌کند. تاکید مدام بر خطر انفجار یک نیروگاه هسته‌ای عملاً سریال چرنوبیل را می‌تواند در ژانر ترسناک قرار دهد. موفقیت این مجموعه غافلگیرکننده بوده است.»

پرسش بزرگ اما به هر حال این است که انرژی هسته‌ای بالاخره آری یا نه؟ برای پاسخ به این پرسش می‌توانیم برگردیم به جانمایه اصلی سریال چرنوبیل: اینکه ریسک بالای استفاده از این نوع انرژی به منافع آن نمی‌ارزد.

با هر مقدار مراقبت و رعایت استانداردهای ایمنی بالاخره ممکن است حادثه‌ای همچون چرنوبیل گستره وسیعی از کره زمین را به کام مرگ بکشد.

بی‌بی‌سی می‌افزاید: موافقان انرژی هسته‌ای در رد این انگاره می‌گویند نسل جدید نیروگاه‌های هسته‌ای استاندارد و سیستم ایمنی کاملاً متفاوتی با نیروگاه چرنوبیل دارند. آن نیروگاه حتی نسبت به استاندارد عقب مانده آن زمان هم ناایمن و نامناسب بوده است.

در عین حال این تردید و نگرانی همیشه باقی است: امکان ایمن‌سازی مطلق و صددرصد هرگز وجود ندارد. و به هر حال وجود یک نیروگاه هسته‌ای در هر منطقه‌ای به معنای مهیب‌ترین خطر محتمل برای آن منطقه است. با درصد وقوع خیلی کم، اما ریسک بسیار بزرگ در صورت وقوع. و البته اینکه همه انرژی هسته‌ای را می‌خواهند اما همه قادر به تامین بالاترین استاندارد ایمنی نیستند.

بی‌بی‌سی فارسی در پایان -بی‌آنکه مخاطب خود را دولتمردان انگلیسی به‌عنوان دارندگان و سازندگان بمب اتمی قرار دهد- می‌نویسد: هر کشوری باید بسته به اقتضائات سرزمینی خود راه خویش را برای یک برنامه جامع «مهار گرمایش جهانی» و «انطباق با تغییرات اقلیمی» پیدا کند. چاره کار در این باره سپردن بازی به دانشمندان و اعتماد به آنهاست.

بر عکس باید دامنه تصمیم‌سازی سیاستمداران را محدودتر کرد. شاید هم در نهایت سریال چرنوبیل می‌خواهد به همین نتیجه برسد. سریالی که به واقع عمدتاً درباره دروغگویی مدام سیاستمداران است. حتی در حوزه حساسی مثل انرژی هسته‌ای. می‌گوید به آنها اعتماد نکنید. هرگز.

آرمان: بطحایی قربانی سهم‌خواهی حزب اعتدال و توسعه شد

یک روزنامه اصلاح‌طلب و همسو با دولت تصریح کرد وزیر مستعفی آموزش و پرورش تحت فشار برخی دولتمردان برای تحمیل مدیران به وی بوده است.

آرمان به قلم محمود صادقی نوشت: سیدمحمد بطحایی شخصیتی بود که سال‌ها در حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش بوده و انتظار می‌رفت بتواند بر مشکلات فایق آید، اما چنین نشد به‌نظر می‌رسد ریاست جمهوری برای جایگزینی باید از نیروهای تراز اول و کارآمد استفاده کرده و بر ملاحظات سیاسی فایق آید.

برخی گزینه‌هایی که برای تصدی پست وزارت آموزش و پرورش مطرح می‌شوند، نشان از ملاحظات کسانی دارد که دیدگاه حزبی اعتدال و توسعه‌ای دارند و به‌نظر می‌رسد چنین نگاهی خطرزا باشد.

از این زاویه که افراد بعضاً ضعیف هم در بین این گزینه‌ها دیده می‌شوند که وابستگی حزبی آنها روشن است و از جانب برخی این افراد به سیدمحمد بطحایی تحمیل شده بودند شگفت‌آور است که این افراد جزو گزینه‌های جایگزین مطرح می‌شوند. اگر این رویکرد برای جایگزینی وزیر غلبه کند، نه تنها وزارت آموزش و پرورش بلکه کلیت دولت را در معرض مخاطره قرار می‌دهد.

مسأله معلمان مسأله‌ای سیاسی نیست، مسأله معلمان و آموزش و پرورش مسأله‌ای مدیریتی، صنفی و گره‌خورده با مطالبات فرهنگیان است. اشخاصی که در سیستم نه‌چندان کارآمد فعلی بتوانند تحولآفرین بوده و نگاه توسعه‌گرایانه داشته و از خلاقیت برخوردار باشند و در لاک محافظه‌کاری نباشند، ارجحیت تمام دارند.

ایران

ماجرای دستور رهبری برای ساخت اس ۳۰۰

خبر اول اینکه، رئیس دانشگاه عالی دفاع ملی در بخشی از گفت‌وگوی مفصل خود با فارس تأکید کرد که تمام پیشرفت‌های ما (در حوزه نظامی و دفاعی) از نظر فنی و تکنولوژی مرهون حمایت‌های حضرت آقاست؛ اگر می‌بینید که امروز صنعت دفاعی در نقطه اوج قدرت ایستاده مرهون تدابیر رهبری است که بعضاً به جزئیات فرموده‌اند چه کاری را انجام دهید.

سردار احمد وحیدی در بیان مصداق این موضوع گفت: مثلاً زمانی که ما می‌خواستیم اس -۳۰۰ را از روسیه بخریم، روس‌ها در آن دوره این سامانه را به ما نمی‌دادند؛ در اینجا حضرت آقا در یک جمله برای ما نوشتند که «خودتان بسازید» و این شروع شد در وزارت دفاع و من امروز این را اعلام می‌کنم آن چیزی که امروز جمهوری اسلامی از نظر فنی قادر به ساختش است، به مراتب توانمندی بیشتری از اس -۳۰۰ دارد. و یا در حوزه هوایی هم ان‌شاالله در آینده نزدیک هواپیمای جدید آموزشی جمهوری اسلامی ایران توسط وزارت دفاع به پرواز درخواهد آمد و این خواست مشخص حضرت آقا از ما بود که حتی ایشان پیگیری کردند این طرح به کجا رسید.

توضیح وزیر خارجه ژاپن درباره برگه معروف آبه

خبر دیگر اینکه، تارو کونو، وزیر خارجه ژاپن با انتشار یک توئیت به رفع ابهامات درباره برگه کاغذی پرداخت که نخست وزیر این کشور حین دیدارش با رهبر معظم انقلاب با خود به همراه داشت.به گزارش تابناک، وی در حساب کاربری خود در توئیتر خطاب به برخی شایعات درباره این برگه نوشت: «اشتباه است. آنچه نخست وزیر به همراه داشت حاوی نکاتی بوده که وی در صحبت‌هایش مطرح کرد، نه پیام رئیس جمهوری دونالد ترامپ.»

شایعه خودکشی عبدالرضا داوری؛ از انتشار تا تکذیب

با خبر شدیم که، صبح دیروز شایعه‌ای در فضای مجازی پیچید مبنی بر اینکه عبدالرضا داوری، مشاور محمود احمدی‌نژاد خودکشی کرده است. این شایعه در پی آن منتشر شد که طی روزهای قبل از آن همسر عبدالرضا داوری وی را به داشتن ارتباط مشکوک با یک زن متهم کرده بود.

خبر خودکشی داوری اما تا یکی - دو ساعت توسط هیچ منبع رسمی تأیید نشد تا اینکه بالاخره مرکز اطلاع‌رسانی پلیس پایتخت به «ایلنا» اعلام کرد: «با بررسی‌های صورت گرفته تاکنون خبری در این رابطه دریافت نشده است.» این پاسخ پلیس هم باز شائبه‌هایی در پی داشت، از جمله اینکه آیا احتمال دارد که خبر صحیح بوده باشد و هنوز پلیس در جریان آن قرار نگرفته باشد؟ ساعاتی پس از این، برخی از نزدیکان احمدی‌نژاد نیز در گفت‌وگو با «ایرنا پلاس» از خودکشی داوری اظهار بی اطلاعی کردند.

از جمله علی‌اکبر جوانفکر و حجت‌الاسلام بهمن شریف‌زاده. در نهایت اما چیزی که به شایعات پایان داد، اظهار نظر یکی از نزدیکان خود داوری بود. محمد محمدی مدیر هماهنگی داوری در گفت و گو با ایرنا ضمن رد خبر خودکشی داوری گفت: «آقای داوری به دلیل بیماری دیابت (قند خون) بامداد دیروز در بیمارستان بستری شد و هم اکنون به خانه منتقل شده است.»

ممانعت از صیادی زنان خلاف قانون است

دست آخر اینکه، معاون ارتباطات و پیگیری اجرای قانون اساسی با صدور نامه‌ای خطاب به رئیس سازمان شیلات ایران، ممانعت از صدور مجوز صید زنان ماهیگیر را غیرقانونی و برخلاف قانون اساسی دانست. به گزارش ایسنا، علی اکبر گرجی با اشاره به مقدمه قانون اساسی و نقش مؤثر زنان در تحکیم بنیان خانواده، دستیابی زنان به حقوق اقتصادی و برخورداری از فرصت‌های شغلی برابر را جزو حقوق شهروندی دانست و افزود: از منظر اقتصادی و اجتماعی نیز قطعاً شغل صیادی و اشتغالزایی برای بانوان در منطقه هنگام (قشم)، به دلیل جایگاه زنان در نظام خانواده بویژه بانوان سرپرست خانوار و جلوگیری از تبعات منفی ناشی از بیکاری، حائز اهمیت است.

خراسان مجوز ویژه برای قرض ۱۰۰ میلیاردی درآمدهای یک سازمان

یک مسئول ارشد اجرایی در ابلاغیه روزهای اخیر خود به تعدادی از اعضای کابینه، اعلام کرده حسب اختیارات ناشی از اصل ۱۳۸ قانون اساسی، یکی از سازمان های مشهور دولتی می تواند برای حل فوری مشکلات تعدادی از تشکل های صنفی و اعضای این مجموعه ها، مبلغ ۱۰۰ میلیارد ریال را به صورت قرض الحسنه و در قبال گرفتن ضمانت نامه های معتبر بانکی، در اختیار آن تشکل ها قرار دهد به شرطی که پس از شش ماه، به سازمان مذکور مسترد شود.

منبع: مشرق

کلیدواژه: وعده های روحانی بازار سکه و ارز قتل همسر نجفی شهید نصیری اخبار ویژه روزنامه ها انقلاب توئیتر دانشگاه عالی دفاع ملی دولت روزنامه های کشور روسیه سازمان منافقین سید محمد خاتمی عاشورای 88 مهدی کروبی وزارت آموزش و پرورش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۷۲۳۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، شهید عبدالرضا موسوی جانشین شهید  محمد جهان آرا در سپاه خرمشهر بود. این دو شهید بزرگوار تا پای جان برای حفظ شهرشان در هنگام تجاوز دشمن جنگیدند و همراه دیگر مدافعان خونین شهر مقاومت کردند.

چهارم آبان ۵۹ که خرمشهر سقوط کرد، همگی هم قسم شدند تا خاک میهن را از دشمن پس بگیرند، اما قسمت نبود هیچ کدام شان آزادی خرمشهر را در سوم خرداد ۱۳۶۱ ببینند. محمد جهان آرا در هفتم مهرماه ۱۳۶۰ در حادثه سقوط هواپیمای فرماندهان در کهریزک تهران به شهادت رسید و موسوی نیز در ۱۷ اردیبهشت سال ۶۱ در جریان عملیات «الی بیت المقدس» و قبل از آزادی خرمشهر شهید شد.

به مناسبت سالگرد شهادت سردار شهید دکتر عبدالرضا موسوی، با فراهه عبدالخانی مادر و خاتون موسوی خواهر شهید گفت و گویی انجام دادیم.

بانو عبدالخانی مادر ۸۶ ساله شهید در بیان خاطراتی از آخرین ماه‌های حیات زمینی فرزندش می‌گوید: شاید دو یا سه ماه به شهادت عبدالرضا باقی مانده بود که هفته‌ای چند بار من را به گلزار شهدای آبادان می‌برد. آن زمان خرمشهر سقوط کرده بود و ما در آبادان حضور داشتیم.

مادر شهید ادامه می‌دهد: یکبار به عبدالرضا گفتم: پسرم! چرا این قدر من را به گلزار شهدا می‌آوری. جا‌های دیگری هم برای رفتن و سرزدن وجود دارد. در پاسخ گفت: "اینجا قطعه‌ای از بهشت است مادر جان! اینجا بهترین بندگان خدا آمریده اند. " دو یا سه ماه بعد خودش هم به شهادت رسید و پیکرش در همان گلزار دفن شد.

وی در بیان خاطره دیگری از فرزندش اظهار داشت: یک روز دیدم که عبدالرضا برمزار شهیدی قرآن می‌خواند. صوت بسیار زیبایی داشت. آن روز مرحوم همسرم (پدر شهید) همراه مان بود. گفتیم: عبدالرضا‌ای کاش بر مزار ما هم اینطور با صدای خوش قرآن بخوانی. گفت: نه من دوست دارم شما بر مزارم قرآن بخوانید. من و پدرش خیلی ناراحت شدیم. گفتیم تو جوانی، اما ما سن و سالی داریم. تو باید بمانی و حالا حالا‌ها زندگی کنی. ما برای تو آرزو‌ها داریم. اما عبدالرضا روی حرف خودش بود و می‌گفت روزی می‌رسد که ما برسر مزار او قرآن بخوانیم.

این مادر شهید می‌افزاید: پسرم در اواخر عمر زمینی اش مرتب به گلزار شهدا می‌رفت. خودش هم بوی شهدا را گرفته بود. یک روز در گلزار شهدای آبادان دیدم عبدالرضا کنار مزار شهید گمنامی ایستاده و در فضای خالی کنار مزار شهید، چوبی را به زمین فرو می‌کند. جلوتر رفتم و دیدم در آن فضای خالی کنار قبر شهید گمنام، مرتب این چوب را فشار می‌دهد. پرسیدم: چرا همچین کاری می‌کنی؟ گفت: اینجا محل دفن من است. زمانی که شهید شدم، من را اینجا دفن می‌کنند.

بانو عبدالخانی ادامه می‌دهد: آن زمان هنوز خرمشهر آزاد نشده بود و به حتم اگر خونین شهر آزاد می‌شد و به شهرمان برمی گشتیم، به حتم او را در خرمشهر دفن می‌کردند. چون شهر ما آنجا بود. اما انگار به دل پسرم برات شده بود که قبل از آزادی خرمشهر به شهادت می‌رسد و پیکرش را در همین گلزار شهدای آبادان دفن می‌کنند. اتفاقا همین طور هم شد و پسرم چند روز قبل از آزادی خرمشهر به شهادت رسید و پیکرش را در جایی دفن کردند که خودش نشان داده بود.

خاتون موسوی خواهر شهید نیز از قول مادرش اظهار می‌دارد: چند ماه قبل از شهادت عبدالرضا، به خاطر علاقه و جایگاه بسیار بالایی که در خانواده داشت، می‌خواست همه را خصوصا مادرمان را آماده شهادتش کند؛ لذا زیاد مادرمان را به گلزار شهدا می‌برد و برسر مزار آنها قرآن می‌خواند و از مقام شهدا برای مادر می‌گفت. همه اینها به خاطر این بود که پدر و مادر را آماده شهادتش کند.

خواهرشهید بیان می‌دارد: مادرم قضیه چوبی را که برادرم در محل دفنش به زمین فرو برده بود را تعریف کرد. روز دفن عبدالرضا، این چوب درست بالای مزارش بود. ما آن چوب را می‌دیدیدم و به کرامت این شهید بزرگوار پی بردیم که چطور مدتی قبل از شهادتش، محل دفن خودش را نشان داده بود. مادر می‌گوید وقتی که من چوب را بالای مزار پسرم دیدم، همانجا فهمیدم خدا نگاه بسیار خاصی به او دارد.

خواهر شهید می‌افزاید: سال ۱۳۵۵ شهید عبدالرضا موسوی در رشته پزشکی در کل ایران نفر اول شد و همچنین نفر اول اعزام به خارج از کشور بود. این شهید بزگوار سرشار از نبوغ، استعداد، هوش، ذکاوت، پشتکار، تقوا، تواضع، مدیریت، مسولیت پذیری و البته خلوص محض بود.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود
  • بازگرداندن ارز دولتی به خزانه بیت المال در قم
  • برای نخستین‌بار؛ انتشار دست‌نوشته‌ رهبر انقلاب در دفتر کتابخانه وزیری+عکس
  • قدیمی ترین متن مبارزاتی امام خمینی و انتشار دست‌نوشته‌ رهبری در دفتر کتابخانه وزیری برای نخستین بار + عکس
  • افشاگری عبدالرضا داوری درباره شهردار تهران/ پرداخت ۲۵/۵ میلیارد تومان کمک هزینه مسکن به ۳۶ مدیر انقلابی منصوب زاکانی
  • تکذیب یک شایعه تبلیغاتی؛ باشگاه هوادار به فروش نرفته است
  • پشت‌پرده انتشار گسترده یک شایعه
  • رمزگشایی از یک پروژه مشکوک/ واکاوی پشت‌پرده انتشار گسترده یک شایعه دروغ درباره جامعه مسلمانان ژاپن
  • تکذیب یک شایعه عجیب در مورد قطبی و تیم ملی
  • از شایعه تا واقعیت عضویت پدر مهران غفوریان در ساواک